بسم الله الرحمن الرحیم
اي نام تو بهترين سر آغاز
بي نام تو نامه كي كنم باز
مسابقات فوتبال ليگ بر تر هشتم در شرايطي با قهرماني معجزة آساي باشگاه استقلال تهران به پايان رسيد كه دستگاه ورزش كشور از سوء مديريت سازمان تربيت بدني و فدراسيونهاي تابعه دچار مشكلات و چالش هاي عديده اي است . در يكي دوسال گذشته گفتيم و نوشتيم ولي كمتر گوش شنوائي پيدا كرديم تا بجاي شعار دادن هاي توخالي واقعا شعور خادمي و نوكري ملـت بزرگ ايران را بر دوش هاي خود احساس كند . ورزش ايران حال و روزي دارد كه نميگويم بنشينينم برايش عزا بگيريم بلكه ميگويم با وحدت و همدلي خود بر گردۀ رئيس جمهور فشار آوريم كه در مديريت سازمان تربيت بدني و به تبع آن در فدراسيون هاي مختلف ورزشي تغير و تحول ايجاد كند . كشاندن ورزش به سوي سياست هاي جناحي و سليقه اي و سياسي نظامي كردن آن ، از برنامه هاي سازمان تربيت بدني بعد از روي كار آمدن مهندس علي آبادي بود كه خوشبختانه با شكست فاحشي روبرو شده است . هرچند كه ورزش ايران را دچار ركودي ژرف كردند ، اما وقوع اتفاقات اثر گذار در مسابقات بين المللي كشتي و فوتبال و ..... نشان داد كه بي لياقتي و سوء مديريت و تحميل سلايق در ورزش ، هرگز موجب ترقي و بالندگي ورزش ايران نخواهند شد . از طرفي مي بينيم كه سازمان بازرسي كل كشور نيز به عدم لياقت و سوء مديريت مديران ورزشي كشور بدليل دوشغله بودنشان انگشت گذاشته و اشتغال آنان را در امور مديريتي ورزش ، مغاير با قانون اساسي تشخيص داده و طالب بركناري شان است . هيئت رسيدگي كننده به دلايل شكست هاي ورزشكاران ايراني در در المپيك پكن ، گزارش مكتوب خود را به مجلس و رئيس سازمان تربيت بدني داده است ولي تاكنون نخواسته اند كه محتواي كامل اين گزارش را منتشر سازند . ولي پر واضح است كه ضعف مديريت ورزش و نداشتن يك برنامۀ مدوّن در فدراسيونهاي ورزشي سبب شكست ورزشكاران ايران در مسابقات المپيك و ساير ميادين بين المللي ورزشي بوده است . فدا كردن چهره هاي ورزشي براي دوام و بقاي مديران در فدراسيون هاي كشتي و فوتبال ، يكي ديگر از ترفند هاي علي آبادي و كفاشيان و هاشمي و نبي و يزداني خرّم و... است . ابتدا افشين قطبي را مطرح كردند ولي علي دائي را به سرمربي گري تيم ملي فوتبال برگزيدند . با تحميل سلايق خود براي پوشاندن بي برنامگي هاي سازمان ليگ برتر ، ليگ هشتم را چند نوبت تعطيل كردند و موجبات پس رفت بازيكنان باشگاه هاي حاضر در ليگ برتر شدند و در نهايت بعد از عدم نتيجه گيري تيم ملي فوتبال در مسابقات مقدماتي جام جهاني در برابر تيم هاي عربي ، علي دائي را با آنهمه افتخاراتي كه در دوران بايكني اش براي فوتبال كشور كسب كرده بود ، در جهت خواباندن صداي اعتراض علاقمندان فوتبال ، بدون اطلاع قبلي بر كنار و مايلي كهن را براي دوهفته بعنوان سرمربّي تيم ملي فوتبال برگزيدند . از اول معلوم بود كه نه تيمي كه دائي بسته بود داراي شخصيت براي بازي هاي بين المللي است و نه مايلي كهن با آن شيوۀ رفتاري دگماتيسمي لايق سرمربي گري تيم ملي ايران است . بعد از آنكه آقاي مايلي كهن با بي تدبيري و شتابزدگي ، چنان برخوردعجيب را با باشگاه استقلال كرد و بيانيه اي با ادبيات فوتبال لمپني عليه باشگاه استقلال صادر كرد ، واضح بود كه فدراسيون فوتبال براي بدست آوردن دل انبوه هواداران باشگاه استقلال با مايلي كهن نيز همراه نشده و بركنارش خواهد كرد . و اكنون افشين قطبي بنا به ادعاي آقايان از طرف كميتۀ فدراسيون فوتبال به سكانداري تيم ملّي فوتبال در سه مسابقۀ باقي مانده از مسابقات مقدماتي جام جهاني بين امارات و كرۀ شمالي و كرۀ جنوبي ، انتخاب شده است . آيا اينهمه بي لياقتي و سوء مديريت در ورزش پر طرفدار فوتبال نبايد موجب بركناري تيم اجرائي علي آبادي از مشاغل خود مي شدند ؟ در فدراسيون كشتي به رياست يزداني خرّم ، بقول خود رئيس فدراسيون كسي زورش به ايشان نخواهد رسيد!! و اين جناب نيز با فدا كردن چهره هاي محبوب كشتي امثال برزگر و صنعتكاران ، عليرغم آنهمه افتضاحي كه در المپيك 2008 پكن ببار آمد ، همچنان به يكه تازي در فدراسيون كشتي ادامه مي دهد . بر خلاف مخالفتهاي فراوان داخلي علي آبادي با استفاده از موقعيت شغلي خود در سازمان تربيت بدني رياست كميته ملّي المپيك را هم ضميمۀ مشاغل ديگر خود كرد .!! در فدراسيون هاي ورزش هاي رزمي اوضاع بسيار وخيم و ورزش هايي چون جودو و كاراته و تكواندو ، حال و روزي بهتر از فدراسيون هاي كشتي و فوتبال ندارند . و اينهمه نابساماني با سكوت آقاي رئيس جمهور همچنان ادامه دارد . حال خود قضاوت كنيد كه با اينهمه پس رفتهاي ورزشي ، و تحميل هزينه به بيت المال در اعزام ورزشكاران و استخدام مربيان و ورزشگاه هاي ناتمام شهرستانها ، و ايجاد افتراق بين باشگاه هاي ورزشي تهران و شهرستان ها در تخصيص اعتبارات و مساعدتهاي مالي ، و پيشگيري از خصوصي سازي در ورزش كشور!! چه كساني دخيل بوده اند و چرا اين مديران نالايق پاسخگوي خواستهاي ورزشدوستان ايران نيستند ؟ تا كي بايد در تشكيلات ورزش سلايق شخصي و منافع جناحي حاكم بر مقدرات ورزشكاران باشد ؟ آيا شما در اين باره نظري داريد ؟ لطفا نظرتان را براي ما بفرستيد .